یکی یه دونه آخرین مطالب نويسندگان یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:, :: 13:56 :: نويسنده : Iman Javan
![]() مرگ من روزی فرا خواهد رسید...در بهاری روشن از امواج نور...
در زمستانی غبار آلود و دور...یا خزانی خالی از فریاد و شور... دیدگانم همچو دالان های تار...گونه هایم همچو مرمرهای سرد... ناگهان خوابی مرا خواهد ربود...من تهی خواهم شد از فریاد درد... میخزند آرام روی دفترم...دستهایم فارغ از افسون شعر... یاد می آرم که در دستان من...روزگاری شعله میزد خون شعر... بعد من ناگه به یکسو میروند...پرده های تیره دنیای من... چشم های ناشناسی میخزند...روی کاغذها و دفترهای من... در اتاق کوچکم پا می نهد...بعد من با یاد من بیگانه ای... در بر آیینه می ماند بجای...تار مویی، نقش دستی، شانه ای... میرهم از خویش و می مانم ز خویش...هر چه برجا مانده ویران می شود... روح من چون بادبان قایقی...در افقها دور و پیدا می شود... بعد من نام مرا باران و باد...نرم می شویند از رخسار سنگ... گور من گمنام می ماند به راه...فارغ از افسانه های نام و ننگ... ***مراقب قلباتون باشید...*** نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||
![]() |